پاتوق سنتر
پاتوق سنتر; پاتوق همه...پاتوق سنتر
پاتوق سنتر; پاتوق همه...جوک جدید آذر ۸۹ |سری سوم
جوک جدید آذر
یارو از زنش میپرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی
یا مثل خر کیف می کنی؟
***********************
تک زنگ جیست؟ با خبر شدن 2 گدا از حال هم
یارو نوشابه میخوره، گازشو میگیره میره شمال
***********************
غضنفر: اون مورچه رو میبینی که بالای اون کوهه؟
قل مراد: کدومو میگی؟ اونی که چشماش بسته است
یا اونی که چشماش بازه؟
یه روزی یه نفر از غضنفر میپرسن :آقا این خیابون کجا میره؟ غضنفر میگه : والا من چهل ساله تو این خیاون زندگی میکنم تا حالا ندیدم جایی بره !
از لره پرسیدن پدرت چطورى مرد؟گفت زپشت بوم رى کولر،کولر اشکست وست منه ایوون،ایوون رومست وست سرانبارى،انبارى پلفست دیدم ایطوربخواه پیش بره حونه خراوایبوبم مین هوابا برنوخلاصس کردم !
الهی، به مردان در خانه ات، به آن زن ذلیلان فرزانه ات،
به آنانکه در بچه داری تکند، یلان عوض کردن
پوشکند، به آنانکه با ذوق و شوق تمام، به مادر زن خود بگویند:
مامان، به آنانکه دامن رفو میکنند، ز بعد
رفویش اتو میکنند، به آن قرمه سبزی پزان قدر،
به آن مادران به ظاهر پدر. الهی، به آه دل زن ذلیل، به آن
اشک چشمان ممد سبیل،
که ما را بر این عهد کن استوار! از این زن ذلیلی مکن بر کنار!
*******************************
میخواستن یکی رو رییس حفاظت اطلاعاتش کنن،
بهش یه سری اسرار مملکتی میگن تا ببینن چقدر میتونه بروز نده.
تهدیدش میکنن، نمیگه. میزننش، نمیگه. شکنجه اش میکنن،
نمیگه. آخر سر واسه اطمینان بیشتر میندازنش انفرادی
و رفتارشو زیر نظر میگیرن. میبینن که هی میزنه تو سر خودش
و میگه: اه یادم بیا… اه چی بود!
